فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Archeological

    ˌɑːrkiəˈlɑːdʒɪkl̩ ˌɑːkiəˈlɒdʒɪkl̩
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: archaeological

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    باستان‌شناسانه، وابسته به باستان‌شناسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - They published a paper on their recent archeological discoveries.
    - آن‌ها در مورد اکتشافات باستان‌شناسانه‌ی اخیر خود مقاله‌ای منتشر کردند.
    - Her passion for archaeological studies led her to travel the world.
    - اشتیاق او به مطالعات باستان‌شناسی او را به سفر در سراسر جهان سوق داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد archeological

    1. adjective related to or dealing with or devoted to archaeology
      Synonyms:
      archaeological archeologic archaeologic

    ارجاع به لغت archeological

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «archeological» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/archeological

    لغات نزدیک archeological

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه