صفت تفضیلی:
more astrologicalصفت عالی:
most astrologicalقدیمی نجوم (مربوط به) نجوم، ستارهشناسی
She decorated her room with astrological symbols and star maps.
او اتاق خود را با نمادهای نجومی و نقشههای ستاره تزئین کرد.
He studied astrological patterns to predict the weather changes.
او الگوهای نجومی را برای پیشبینی تغییرات آبوهوا مطالعه کرد.
(مربوط به) طالعبینی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She read her astrological chart to gain insight into her future.
او نمودار طالعبینی خود را خواند تا از آیندهی خود آگاهی پیدا کند.
The astrological predictions for this year seem particularly promising.
پیشبینیهای طالعبینی برای امسال بسیار امیدوارکننده به نظر میرسند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «astrological» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/astrological