شنیداری، سمعی، صوتی
The audio equipment malfunctioned, causing a disruption in the broadcast.
تجهیزات صوتی خراب شد و باعث اختلال در پخش شد.
The audio files were stored on a hard drive for easy access and playback.
فایلهای شنیداری برای دسترسی آسان و پخش، روی هارددیسک ذخیره میشدند.
صدا، آوا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The audio of the concert was captured using high-quality microphones.
صدای این کنسرت با استفاده از میکروفونهای باکیفیت ضبط شده است.
The video editing software allows users to enhance and edit the audio of their videos.
نرمافزار ویرایش ویدئو به کاربران این امکان را میدهد که آوای ویدئوهای خود را بهبود داده و ویرایش کنند.
(-audio) شنوایی، شنیداری، سمعی
The audiotape allowed me to record my thoughts and ideas while on the go.
نوار شنیداری به من این امکان را میداد که افکار و ایدههایم را در حین حرکت ضبط کنم.
The audiovisual presentation incorporated both visual and audio elements to engage the audience.
ارائهی سمعی و بصری از عناصر بصری و صوتی برای جذب مخاطب استفاده میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «audio» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/audio