امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

B

American: biː British: biː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun plural
دومین حرف الفبای انگلیسی (و الفبای یونانی و لاتین)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun plural
صدای "ب" برای مثال در واژه‌ی boat
noun plural
قلم یا رقم دوم در هر گروه یا فهرست و غیره
noun plural
هر چیز به شکل:B
noun plural
وابسته به حرف B
symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (B) بور، عنصر بور (نماد شیمیایی عنصر Boron) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد b

  1. A trivalent metalloid element; occurs both in a hard black crystal and in the form of a yellow or brown powder
    Synonyms:
    boron B-complex vitamin b complex vitamin b (complex) vitamin-b atomic number 5 b vitamin
  1. noun Aerobic rod-shaped spore-producing bacterium; often occurring in chainlike formations; found primarily in soil
    Synonyms:
    bacillus
  1. noun A blood type
    Synonyms:
    type b group B
  1. noun The 2nd letter of the Roman alphabet
    Synonyms:
    b
  1. noun A logarithmic unit of sound intensity equal to 10 decibels
    Synonyms:
    bel
  1. noun (physics) a unit of nuclear cross section; the effective circular area that one particle presents to another as a target for an encounter
    Synonyms:
    barn

ارجاع به لغت b

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «b» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/b

لغات نزدیک b

پیشنهاد بهبود معانی