با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Bailey

ˈbeɪli ˈbeɪli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    baileys

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    دیوار بیرونی (قلعه)
    • - The bailey of the castle provided a strong defense against invaders.
    • - دیوار بیرونی قلعه دفاعی قوی در برابر مهاجمان ایجاد می‌کرد.
    • - We walked along the bailey.
    • - در امتداد دیوار بیرونی قلعه قدم زدیم.
  • noun countable
    محوطه (در پشت دیوار بیرونی قلعه)
    • - The soldiers trained in the bailey before heading off to battle.
    • - سربازان قبل از رفتن به نبرد در محوطه آموزش دیدند.
    • - The prisoners were held in the bailey until their fate was decided.
    • - زندانیان تا تعیین سرنوشتشان در محوطه نگهداری می‌شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bailey

  1. noun English lexicographer who was the first to treat etymology consistently; his work was used as a reference by Samuel Johnson (died in 1742)
    Synonyms: Nathan Bailey, Nathaniel Bailey
  2. noun United States singer (1918-1990)
    Synonyms: Pearl Bailey, Pearl Mae Bailey

ارجاع به لغت bailey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bailey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bailey

لغات نزدیک bailey

پیشنهاد بهبود معانی