کامپیوتر پهنای باند (حداکثر میزان انتقال اطلاعات باینری در یک شبکه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
Streaming high-definition videos requires a lot of bandwidth.
پخش ویدئوهای با کیفیت بالا به پهنای باند زیادی نیاز دارد.
Our internet connection has limited bandwidth.
اتصال اینترنت ما پهنای باند محدودی دارد.
پهنای باند (محدودهی فرکانسیای که یک موج میتواند با کمترین تضعیف منتشر شود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The radio station had limited bandwidth to broadcast its programs.
این ایستگاه رادیویی پهنای باند محدودی برای پخش برنامههای خود داشت.
The new satellite dish provided us with an expanded bandwidth range.
بشقاب ماهوارهای جدید محدودهی پهنای باند گستردهای را در اختیار ما قرار داد.
ظرفیت (لازم) (از نظر عاطفی یا ذهنی برای انجام یا در نظر گرفتن چیزی)
He lacks the bandwidth to handle multiple projects simultaneously.
او ظرفیت مدیریت چندین پروژه به طور همزمان را ندارد.
His bandwidth for handling stress was limited.
ظرفیت او برای مدیریت استرس محدود بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bandwidth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bandwidth