با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Bandwagon

ˈbændˌwæɡən ˈbændˌwæɡən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bandwagons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    موسیقی ارابه‌ی دسته‌ی موسیقی
    • - The bandwagon was adorned with extravagant decorations
    • - ارابه‌ی دسته‌ی موسیقی با تزیینات عجیب‌وغریبی آراسته شده بود.
    • - Children eagerly ran alongside the bandwagon.
    • - بچه‌ها مشتاقانه در کنار ارابه‌ی دسته‌ی موسیقی می‌دویدند.
  • noun countable
    چیزی که روی بورس است (فعالیت یا گروه یا جنبش و غیره که موفق یا مد شده است و افراد جدید زیادی را به خود جذب می‌کند)، گرایش به چیزی که روی بورس است
    • - The democrats seem to be on the bandwagon these days.
    • - به نظر می‌رسد که این روزها دمکرات‌ها روی بورس هستند.
    • - The bandwagon for organic food has grown significantly in recent years.
    • - گرایش به مواد غذایی ارگانیک در سال‌های اخیر رشد قابل توجهی داشته است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت bandwagon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bandwagon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bandwagon

لغات نزدیک bandwagon

پیشنهاد بهبود معانی