آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ شهریور ۱۴۰۴

    Jump On The Bandwagon

    توضیحات:

    همچنین می‌توان از Get on the bandwagon نیز استفاده کرد.

    معنی jump on the bandwagon | جمله با jump on the bandwagon

    idiom

    همرنگ جماعت شدن، به اکثریت پیوستن، سوار موج شدن، تقلید و دنباله‌روی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Don’t just jump on the bandwagon; think critically about your beliefs and choices.

    تنها به تقلید و دنباله‌روی از دیگران اکتفا نکن؛ در مورد باورها و انتخاب‌های خود نقادانه بیندیش.

    Many people jump on the bandwagon, forgetting their original opinions.

    بسیاری‌از مردم سوار موج می‌شوند و عقاید اصلی خود را فراموش می‌کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He finally decided to jump on the bandwagon after seeing his friends join in the group.

    با مشاهده‌ی پیوستن دوستانش به گروه، سرانجام تصمیم گرفت که به اکثریت بپیوندد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج jump on the bandwagon

    معنی jump on the bandwagon به فارسی چی می‌شه؟

    عبارت «jump on the bandwagon» در زبان فارسی به «همرنگ جماعت شدن» یا «از جریان عمومی تبعیت کردن» ترجمه می‌شود.

    این عبارت برای توصیف وضعیتی به کار می‌رود که فرد یا گروهی تصمیم می‌گیرد به دلیل محبوبیت، موفقیت یا روند غالب، به یک فعالیت، ایده یا جریان بپیوندد، حتی اگر در ابتدا علاقه یا تعهد واقعی نداشته باشد. به عبارت دیگر، فرد به‌دنبال پیوستن به چیزی است که دیگران در حال انجام آن هستند تا احساس تعلق یا موفقیت کسب کند. برای مثال، جمله‌ی «Many companies jumped on the bandwagon of social media marketing» یعنی «بسیاری از شرکت‌ها به جمع محبوب بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی پیوستند» و نشان‌دهنده‌ی تبعیت از روند غالب است.

    از منظر روانشناسی و اجتماعی، این عبارت اهمیت فشار گروهی، تمایل به هم‌پوشانی با دیگران و تمایل به پذیرش اجتماعی را نشان می‌دهد. انسان‌ها اغلب به دلایل اجتماعی یا روانی به جمعی می‌پیوندند که موفق یا محبوب به نظر می‌رسد، حتی اگر انتخاب آن‌ها صرفاً ناشی از علاقه یا اراده‌ی شخصی نباشد. این رفتار می‌تواند مثبت یا منفی باشد، زیرا گاهی فرصت‌ها و روندهای موفق را دنبال می‌کند و گاهی منجر به تصمیم‌گیری بدون تحلیل دقیق می‌شود.

    کاربرد استعاری «jump on the bandwagon» نیز گسترده است و می‌تواند در سیاست، تجارت، ورزش، مد و فرهنگ عمومی دیده شود. به عنوان مثال، افراد یا شرکت‌هایی که ناگهان از یک روند یا جریان خاص تبعیت می‌کنند، ممکن است به‌عنوان کسانی که «jump on the bandwagon» کرده‌اند توصیف شوند. این کاربرد استعاری نشان می‌دهد که واژه نه تنها به عمل فیزیکی، بلکه به رفتار اجتماعی و روانشناختی انسان‌ها نیز اشاره دارد.

    از لحاظ سبکی، «jump on the bandwagon» یک عبارت محاوره‌ای و در عین حال پرکاربرد است که در مکالمات روزمره، متون تحلیلی، رسانه‌ها و مقالات اجتماعی و اقتصادی دیده می‌شود. استفاده از این عبارت به متن حس پویا بودن، روند عمومی و پیروی اجتماعی می‌دهد و به خواننده یا شنونده کمک می‌کند تا رفتار جمعی یا تمایل به تبعیت را درک کند.

    از دیدگاه فرهنگی و اجتماعی، «jump on the bandwagon» بازتاب‌دهنده‌ی نقش فشار اجتماعی، تقلید و تمایل به تعلق است. این عبارت یادآور می‌شود که بسیاری از تصمیم‌ها و رفتارها در زندگی انسان تحت تأثیر روندهای غالب و محبوب شکل می‌گیرند و شناخت این روندها و تحلیل دقیق آن‌ها برای اتخاذ تصمیم‌های مستقل و آگاهانه اهمیت دارد.

    ارجاع به لغت jump on the bandwagon

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «jump on the bandwagon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jump-on-the-bandwagon

    لغات نزدیک jump on the bandwagon

    • - jump on
    • - jump on (or all over)
    • - jump on the bandwagon
    • - jump out
    • - jump out at
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.