با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Barilla

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    قلیای صابون‌پزی، قلیاب قمی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد barilla

  1. noun Bushy plant of Old World salt marshes and sea beaches having prickly leaves; burned to produce a crude soda ash
    Synonyms: saltwort, glasswort, kali, kelpwort, Salsola kali, Salsola soda
  2. noun Algerian plant formerly burned to obtain calcium carbonate
    Synonyms: Halogeton souda

ارجاع به لغت barilla

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barilla» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barilla

لغات نزدیک barilla

پیشنهاد بهبود معانی