آب حمام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The warm bathwater soothed her aching muscles after a long day.
آب گرم حمام بعداز یک روز طولانی عضلات دردناک او را آرام کرد.
She decided to drain the bathwater before adding fresh bubbles.
او تصمیم گرفت قبلاز اضافه کردن حبابهای تازه، آب حمام را تخلیه کند.
to throw the baby out with the bathwater
تر و خشک را با هم سوزاندن، خوب و بد را با هم از دست دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bathwater» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bathwater