ارزش داشتن، شایسته بودن، سزاوار بودن، ارزشمند بودن، لایق بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her advice is worth considering before making a decision.
نصیحت او قبلاز گرفتن تصمیم، ارزش شنیدن دارد.
The film was worth watching despite the bad reviews.
باوجود نقدهای بد، این فیلم ارزش دیدن داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «be worth something» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/be-worth-something