Beading

ˈbiːdɪŋ ˈbiːdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
آراستن لباس (و غیره) با دانه‌های مروارید (و غیره)، منجوق، گویچه یا دانه‌ی زینتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
(مبل‌سازی و معماری) تزیینی مرکب از دانه یا گویچه‌های ردیف‌شده، تراش تسبیحی، مهره‌مهره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beading

  1. noun A beaded molding for edging or decorating furniture
    Synonyms: beadwork, bead, galloon, astragal

ارجاع به لغت beading

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beading» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beading

لغات نزدیک beading

پیشنهاد بهبود معانی