با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Benjamin

ˈbendʒəmən ˈbedʒəmɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    benjamins

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    انگلیسی آمریکایی عامیانه اسکناس صد دلاری
    • - I found a crumpled benjamin in my old jacket pocket.
    • - یک اسکناس صد دلاری مچاله‌شده را در جیب کاپشن قدیمی‌ام پیدا کردم.
    • - Saving up for a vacation, he stashed away every benjamin he earned.
    • - او برای پس‌انداز تعطیلات هر اسکناس صد دلاری را که به دست آورده بود، کنار گذاشت.
  • noun singular
    دین بنیامین، بنجامین (کوچکترین فرزند حضرت یعقوب)
    • - Benjamin was a beloved son of Jacob.
    • - بنیامین پسر محبوب یعقوب بود.
    • - The story of Benjamin, a son of Jacob, is featured in the Bible.
    • - داستان بنیامین، پسر یعقوب، در کتاب مقدس آمده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد benjamin

  1. noun Gum resin used especially in treating skin irritation
    Synonyms: benzoin, gum benzoin, gum benjamin, asa dulcis

ارجاع به لغت benjamin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «benjamin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/benjamin

لغات نزدیک benjamin

پیشنهاد بهبود معانی