دوربین دوچشمی، دوربین شکاری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The climbers had left their binoculars at home.
کوهنوردان دوربین دوچشمی خود را در خانه جا گذاشته بودند.
The explorers used binoculars to scan the distant mountains.
کاوشگران برای بررسی کوههای دوردست از دوربین شکاری استفاده کردند.
She adjusted the focus on her binoculars to see the stars clearly.
او فوکوس دوربین دوچشمی خود را تنظیم کرد تا ستارهها را بهصورت واضح ببیند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «binoculars» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/binocular