شکل جمع:
bizziesانگلیسی بریتانیایی عامیانه افسر پلیس، مأمور پلیس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bizzy quickly responded to the emergency call.
مأمور پلیس بهسرعت به تماس اضطراری پاسخ داد.
A friendly bizzy stopped to chat with the kids at the park.
افسر پلیس مهربان برای حرف زدن با بچهها در پارک ایستاد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bizzy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bizzy