فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blindside

ˈblaɪndsaɪd ˈblaɪndsaɪd

گذشته‌ی ساده:

blindsided

شکل سوم:

blindsided

سوم‌شخص مفرد:

blindsides

وجه وصفی حال:

blindsiding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

انگلیسی آمریکایی (به‌طور ناخوشایند) غافلگیر کردن، شوکه کردن، در شوک فرو بردن، در بهت‌وحیرت فرو رفتن

He was blindsided by the sudden resignation of his manager.

او از استعفای ناگهانی مدیرش غافلگیر شد.

The company was blindsided by the sudden drop in sales.

شرکت از کاهش ناگهانی فروش در شوک فرو رفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He was completely blindsided by his friend's treacherous betrayal.

او از خیانت ناجوانمردانه‌ی دوستش در بهت‌وحیرت فرو رفت.

verb - transitive

(از پشت سر یا به‌طور غیرمنتظره) ضربه زدن، حمله کردن، غافلگیر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The player was blindsided and knocked to the ground

بازیکن از پشت ضربه خورد و به زمین افتاد.

The soldier was blindsided by an enemy attack from the rear.

سرباز از پشت مورد حمله‌ی غافلگیرانه‌ی دشمن قرار گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت blindside

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blindside» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blindside

لغات نزدیک blindside

پیشنهاد بهبود معانی