گذشتهی ساده:
blindsidedشکل سوم:
blindsidedسومشخص مفرد:
blindsidesوجه وصفی حال:
blindsidingانگلیسی آمریکایی (بهطور ناخوشایند) غافلگیر کردن، شوکه کردن، در شوک فرو بردن، در بهتوحیرت فرو رفتن
He was blindsided by the sudden resignation of his manager.
او از استعفای ناگهانی مدیرش غافلگیر شد.
The company was blindsided by the sudden drop in sales.
شرکت از کاهش ناگهانی فروش در شوک فرو رفت.
He was completely blindsided by his friend's treacherous betrayal.
او از خیانت ناجوانمردانهی دوستش در بهتوحیرت فرو رفت.
(از پشت سر یا بهطور غیرمنتظره) ضربه زدن، حمله کردن، غافلگیر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The player was blindsided and knocked to the ground
بازیکن از پشت ضربه خورد و به زمین افتاد.
The soldier was blindsided by an enemy attack from the rear.
سرباز از پشت مورد حملهی غافلگیرانهی دشمن قرار گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blindside» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blindside