فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Blindside

ˈblaɪndsaɪd ˈblaɪndsaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    blindsided
  • شکل سوم:

    blindsided
  • سوم‌شخص مفرد:

    blindsides
  • وجه وصفی حال:

    blindsiding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
انگلیسی آمریکایی (به‌طور ناخوشایند) غافلگیر کردن، شوکه کردن، در شوک فرو بردن، در بهت‌وحیرت فرو رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He was blindsided by the sudden resignation of his manager.
- او از استعفای ناگهانی مدیرش غافلگیر شد.
- The company was blindsided by the sudden drop in sales.
- شرکت از کاهش ناگهانی فروش در شوک فرو رفت.
- He was completely blindsided by his friend's treacherous betrayal.
- او از خیانت ناجوانمردانه‌ی دوستش در بهت‌وحیرت فرو رفت.
verb - transitive
(از پشت سر یا به‌طور غیرمنتظره) ضربه زدن، حمله کردن، غافلگیر کردن
- The player was blindsided and knocked to the ground
- بازیکن از پشت ضربه خورد و به زمین افتاد.
- The soldier was blindsided by an enemy attack from the rear.
- سرباز از پشت مورد حمله‌ی غافلگیرانه‌ی دشمن قرار گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت blindside

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blindside» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blindside

لغات نزدیک blindside

پیشنهاد بهبود معانی