فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blood Pressure

ˈblədˈpreʃər blʌdˈpreʃə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

پزشکی فشار خون

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He has high blood pressure.

فشار خون او بالا است.

The doctor measured my blood pressure and told me it was slightly elevated.

دکتر فشار خونم را گرفت و گفت کمی بالا رفته است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Regular exercise and a healthy diet can help to lower blood pressure.

ورزش منظم و رژیم غذایی سالم می‌تواند به کاهش فشار خون کمک کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت blood pressure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blood pressure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blood-pressure

لغات نزدیک blood pressure

پیشنهاد بهبود معانی