فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Brassiere

brəˈzɪr ˈbræziə ˈbræziə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    سینه‌بند، پستان‌بند، کرست، باژرنگ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد brassiere

  1. noun An undergarment worn by women to support their breasts
    Synonyms: bra, bandeau

ارجاع به لغت brassiere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brassiere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brassiere

لغات نزدیک brassiere

پیشنهاد بهبود معانی