با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Breve

    briːv briːv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی موسیقی بریو (نتی که معادل دو نت کامل است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The composer added a breve to the sheet music.
    - آهنگساز یک بریو به پارتیتور اضافه کرد.
    - The musician played a breve on his flute.
    - نوازنده با فلوتش بریو نواخت.
    noun countable
    بریو (علامتی به شکل ˘ یا نیمه‌ی پایینی یک دایره)
    - The poet used a breve to signify the unstressed syllables in the poem.
    - شاعر برای نشان دادن هجاهای بدون تأکید در شعر از بریو استفاده کرده است.
    - The language teacher explained the function of the breve in differentiating between short and long vowels.
    - معلم زبان عملکرد بریو در تشخیص مصوت‌های کوتاه و بلند را توضیح داد.
    noun
    نامه، اختیارنامه
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت breve

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «breve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breve

    لغات نزدیک breve

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی