۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Bridgehead

ˈbrɪdʒhed ˈbrɪdʒhed
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پایگاه در کنار دریا، دفاع از قسمت عقب پل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bridgehead

  1. noun an area in hostile territory that has been captured and is held awaiting further troops and supplies
    Synonyms:
    foothold

ارجاع به لغت bridgehead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bridgehead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bridgehead

لغات نزدیک bridgehead

پیشنهاد بهبود معانی