آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Calve

kæv kɑːv

معنی calve | جمله با calve

adverb

گوساله زاییدن، زاییدن، غارزدن، به‌شکل غار درآمدن، جدا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Whales go south for mating and calving.

نهنگان برای جفت‌گیری و زایمان به جنوب می‌روند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد calve

  1. verb release ice
    Synonyms:
  1. verb birth
    Synonyms:
    have-young

ارجاع به لغت calve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/calve

لغات نزدیک calve

پیشنهاد بهبود معانی