آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Calve

kæv kɑːv

معنی calve | جمله با calve

adverb

گوساله زاییدن، زاییدن، غارزدن، به‌شکل غار درآمدن، جدا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Whales go south for mating and calving.

نهنگان برای جفت‌گیری و زایمان به جنوب می‌روند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد calve

  1. verb release ice
    Synonyms:
  1. verb birth
    Synonyms:
    have-young

ارجاع به لغت calve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/calve

لغات نزدیک calve

پیشنهاد بهبود معانی