فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Capitulant

kəˈpɪtʃələnt kəˈpɪtjʊl(ə)nt

شکل جمع:

capitulants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

تسلیم (شخص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

As the negotiations reached an impasse, both sides accused each other of being capitulants.

با به بن‌بست رسیدن مذاکرات، هر دو طرف یکدیگر را به تسلیم‌طلبی متهم کردند.

The defeated army's leader was labeled as a capitulant by his own troops.

فرمانده‌ی ارتش شکست‌خورده توسط سربازان خود به عنوان تسلیم شناخته شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت capitulant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capitulant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capitulant

لغات نزدیک capitulant

پیشنهاد بهبود معانی