شکل جمع:
capitulantsتسلیم (شخص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As the negotiations reached an impasse, both sides accused each other of being capitulants.
با به بنبست رسیدن مذاکرات، هر دو طرف یکدیگر را به تسلیمطلبی متهم کردند.
The defeated army's leader was labeled as a capitulant by his own troops.
فرماندهی ارتش شکستخورده توسط سربازان خود به عنوان تسلیم شناخته شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capitulant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capitulant