آخرین به‌روزرسانی:

Cardiac

ˈkɑːrdiæk ˈkɑːdi-æk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

وابسته بدل، قلبی، وابسته به بخشی از معده، وابسته به قلب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the cardiac ward of a hospital

بخش قلب بیمارستان

death resulting from cardiac failure

مرگ در اثر نارسایی قلب

نمونه‌جمله‌های بیشتر

cardiac surgery

جراحی قلب

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cardiac

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cardiac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cardiac

لغات نزدیک cardiac

پیشنهاد بهبود معانی