آخرین به‌روزرسانی:

Carnation

kɑːrˈneɪʃn kɑːˈneɪʃn

شکل جمع:

carnations

توضیحات:

همچنین می‌توان از clove pink به‌ جای carnation استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

گیاه‌شناسی گل میخک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

The scent of fresh carnations filled the room.

عطر میخک باطراوت اتاق را پر کرده بود.

The florist recommended carnations for their long-lasting beauty.

گل‌فروش میخک را برای زیبایی طولانی مدت توصیه می‌کند.

noun uncountable

رنگ صورتی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The walls were painted a gorgeous carnation color.

دیوارها به رنگ صورتی زیبا رنگ شده بودند.

I love the vibrant carnation color of those flowers.

من عاشق رنگ صورتی جذاب آن گل‌ها هستم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carnation

  1. noun eurasian plant with pink to purple-red spice-scented usually double flowers; widely cultivated in many varieties and many colors
    Synonyms:
    gillyflower clove-pink dianthus-caryophyllus

ارجاع به لغت carnation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carnation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carnation

لغات نزدیک carnation

پیشنهاد بهبود معانی