معنی cash register به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkæʃˈredʒəstər kæʃˈredʒɪstə

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در آمریکایی: register

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

صندوق پول فروشگاه، دستگاه دخل مغازه، ماشین پول‌شمار صندوق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The cash register drawer was filled with bills and coins.

- کشوی دستگاه دخل مغازه پر از اسکناس و سکه شد.

- The cash register at the store was old and outdated.

- صندوق پول فروشگاه کهنه و قدیمی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cash register

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «cash register» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cash-register

لغات نزدیک cash register

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند