شکل نوشتاری دیگر این لغت در انگلیسی بریتانیایی: cash-back
کسبوکار بازپرداخت نقدی، بازگشت نقدی، کشبک (بازگشت درصدی از مبلغ خرید به مشتری که معمولاً بهعنوان مشوقی برای خرید مجدد از فروشگاه یا وفاداری به برند ارائه میشود)
He received his cashback in the form of a gift card.
او بازپرداخت نقدی خود را در قالب کارت هدیه دریافت کرد.
She earned cashback on her online purchases this month.
او در این ماه بابت خریدهای آنلاین خود برگشت نقدی دریافت کرد.
With each transaction, cashback is automatically applied to my account.
با هر تراکنش، بازگشت نقدی بهطور خودکار روی حساب من اعمال میشود.
کسبوکار پول بازپرداختشده، پول بازگرداندهشده، کشبک (مبلغی که خریدار هنگام خرید محصولی از شرکت فروشنده بهعنوان تشویق برای خرید دریافت میکند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cashback from her last transaction was credited to her account instantly.
کشبک آخرین تراکنش او بلافاصله به حسابش واریز شد.
The cashback from her recent online orders helped her save money.
پول بازگرداندهشدهی حاصل از سفارشات آنلاین اخیرش به او کمک کرد تا پول خود را پسانداز کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cashback» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cashback