فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Central Bank

ˌsentrəl ˈbæŋk ˌsentrəl ˈbæŋk

شکل جمع:

central banks

توضیحات:

همچنین می‌توان از national bank و reserve bank به‌جای central bank استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اقتصاد بانک مرکزی (مؤسسه‌ای که مسئولیت سیاست‌های پولی یک کشور را برعهده دارد و بر عرضه‌ی پول، کنترل نرخ بهره و سیستم مالی کشور نظارت می‌کند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Interest rates are set by the central bank.

نرخ بهره توسط بانک مرکزی تعیین می‌شود.

The central bank plays a crucial role in maintaining financial stability.

بانک مرکزی در حفظ ثبات مالی نقشی حیاتی ایفا می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد central bank

  1. noun a financial institution that is responsible for managing a country's currency, money supply, and interest rates
    Synonyms:
    national bank reserve bank

ارجاع به لغت central bank

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «central bank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/central-bank

لغات نزدیک central bank

پیشنهاد بهبود معانی