فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Centripetal

senˈtrɪpɪtl̩ senˈtrɪpɪtl̩ senˈtrɪpɪtl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    مایل به مرکز
    • - centripetal inflorescence
    • - گل‌آذین میان‌گرا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد centripetal

  1. adjective Tending to move toward a center
    Synonyms: unifying
    Antonyms: centrifugal
  2. adjective Of a nerve fiber or impulse originating outside and passing toward the central nervous system
    Synonyms: receptive, sensory

ارجاع به لغت centripetal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «centripetal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/centripetal

لغات نزدیک centripetal

پیشنهاد بهبود معانی