امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Centripetal

senˈtrɪpɪtl̩ senˈtrɪpɪtl̩ senˈtrɪpɪtl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
مایل به مرکز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- centripetal inflorescence
- گل‌آذین میان‌گرا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد centripetal

  1. adjective tending to move toward a center
    Synonyms:
    unifying
    Antonyms:
    centrifugal
  1. adjective of a nerve fiber or impulse originating outside and passing toward the central nervous system
    Synonyms:
    sensory receptive

ارجاع به لغت centripetal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «centripetal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/centripetal

لغات نزدیک centripetal

پیشنهاد بهبود معانی