با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Chateaubriand

    ˌʃætoʊˈbriːɒ ˌʃætəʊˈbriːɒ̃
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    (آشپزی) گوشت راسته‌ی گاو (که برشته شده و با سس سرو می‌شود)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    فرانسوا رنه دو شاتوبریان (دولتمرد و نویسنده‌ی فرانسوی)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد chateaubriand

    1. noun French statesman and writer; considered a precursor of the romantic movement in France (1768-1848)
      Synonyms: beef, Francois Rene Chateaubriand, steak, tenderloin, vicomte de chateaubriand

    ارجاع به لغت chateaubriand

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chateaubriand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chateaubriand

    لغات نزدیک chateaubriand

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند