گیاهشناسی جعفری (فرنگی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The chef garnished the dish with a sprig of chervil.
سرآشپز غذا را با یک شاخهی کوچک جعفری تزیین کرد.
I added chervil to my salad for a burst of fresh flavor.
من به سالادم جعفری اضافه کردم تا طعم تازهای پیدا کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chervil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chervil