فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cilantro

səˈlɑːntroʊ / / -ˈlæn- səˈlæntrəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cilantro

  1. noun Parsley-like herb used as seasoning or garnish
    Synonyms: coriander, chinese-parsley, coriander plant, coriandrum-sativum

ارجاع به لغت cilantro

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cilantro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cilantro

لغات نزدیک cilantro

پیشنهاد بهبود معانی