فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
City Council
ˈsɪt̬i ˈkoʊnsəl
ˌsɪti ˈkaʊnsl
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
شورای شهر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city council voted unanimously to approve the new budget for the upcoming fiscal year.
شورای شهر به اتفاق آرا لایحه‌ی بودجه‌ی جدید سال مالی آتی را تصویب کرد.
The city council meeting was attended by a large crowd of concerned citizens.
جلسه‌ی شورای شهر با حضور جمع زیادی از شهروندان دغدغه‌مند برگزار شد.
مترادف و متضاد city council
-
noun city governmentSynonyms:city board common council board of aldermen board of selectmen selectboard
ارجاع به لغت city council
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «city council» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/city-council
لغات نزدیک city council
- - city bus
- - city chicken
- - city council
- - city editor
- - city father