فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Civil Servant

ˈsɪvəlˈsɜːrvənt ˈsɪvəlˈsɜːvənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    کارمند دولت
    • - The civil servant was responsible for processing tax returns and ensuring they were filed accurately.
    • - این کارمند دولت مسئول رسیدگی به اظهارنامه‌های مالیاتی و اطمینان از ثبت دقیق آن‌ها بود.
    • - The civil servant was responsible for maintaining order and enforcing laws in the city.
    • - این کارمند دولت وظیفه‌ی حفظ نظم و اجرای قوانین در شهر را بر عهده داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد civil servant

  1. noun government employee
    Synonyms: government worker, public employee, public official, public servant

ارجاع به لغت civil servant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «civil servant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/civil-servant

لغات نزدیک civil servant

پیشنهاد بهبود معانی