با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    College Student

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    دانشجو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - More than one-half of college students are employed part time.
    - بیش از نیمی از دانشجویان کار نیمه‌وقت دارند.
    - It's not restricted to college students.
    - این فقط به دانشجویان محدود نمی‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد college student

    1. noun person studying at institution of higher education
      Synonyms: first year student, grad student, graduate student, junior, senior, sophomore, undergrad, undergraduate student

    ارجاع به لغت college student

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «college student» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/college-student

    لغات نزدیک college student

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی