شکل جمع:
columbiansآمریکایی، وابسته به ایالات متحدهی آمریکا
She studied the influence of Columbian culture on global fashion.
او تأثیر فرهنگ آمریکایی بر مد جهانی را بررسی کرد.
The architect was known for blending European and Columbian styles.
آن معمار بهخاطر ترکیب سبکهای اروپایی و آمریکایی شناخته میشد.
کلمبی، وابسته به کریستف کلمب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Historians often refer to the Columbian era as the beginning of European colonialism.
تاریخنگاران اغلب از دورهی کلمبی بهعنوان آغاز استعمار اروپایی یاد میکنند.
Many Columbian artifacts are preserved in European museums.
بسیاری از آثار وابسته به کریستف کلمب در موزههای اروپایی نگهداری میشوند.
کلمبیایی (وابسته به منطقه یا رودخانهی کلمبیا در آمریکای شمالی)
The Columbian River flows through Washington and Oregon.
رودخانهی کلمبیا از ایالتهای واشنگتن و اورگان عبور میکند.
Columbian salmon is one of the region’s most important exports.
ماهی سالمون کلمبیایی یکی از مهمترین صادرات این منطقه است.
(فرد) کلمبیایی، بومی کلمبیا، اهل کلمبیا (ساکن منطقهی کلمبیا در آمریکای شمالی)
The Columbian people are famous for their warm hospitality and friendliness.
مردم کلمبیا به مهماننوازی و دوستیشان شهرت دارند.
The Columbian people celebrate their independence day every year.
مردم کلمبیا هرساله روز استقلال خود را جشن میگیرند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «Columbian» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/columbian