فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Coontie

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد coontie

  1. noun Small tough woody zamia of Florida and West Indies and Cuba; roots and half-buried stems yield an arrowroot
    Synonyms: Florida arrowroot, Seminole bread, Zamia pumila

ارجاع به لغت coontie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coontie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coontie

لغات نزدیک coontie

پیشنهاد بهبود معانی