امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cooper

ˈkuːpər ˈkuːpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    coopers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
بشکه‌ساز، چلیک‌ساز (کسی که چلیک یا بشکه‌ی چوبی می‌سازد یا آن را تعمیر می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The cooper used his expertise to repair the damaged cask.
- بشکه‌ساز از تخصص خود برای تعمیر بشکه‌ی آسیب‌دیده استفاده کرد.
- The cooper's wooden casks were known for their durability and quality.
- چلیک‌های چوبی این چلیک‌ساز به دوام و کیفیت معروف بودند.
verb - intransitive verb - transitive
بشکه‌سازی کردن، چلیک‌سازی کردن، تعمیر کردن (بشکه)
- He decided to cooper for a living.
- تصمیم گرفت برای امرار معاش بشکه‌سازی کند.
- The company hired a skilled worker to cooper the wooden casks.
- این شرکت یک کارگر ماهر را برای تعمیر کردن چلیک‌های چوبی استخدام کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cooper

  1. noun United States industrialist who built the first American locomotive; founded Cooper Union in New York City to offer free courses in the arts and sciences (1791-1883)
    Synonyms: peter cooper
  2. noun United States film actor noted for his portrayals of strong silent heroes (1901-1961)
    Synonyms: gary cooper, Frank Cooper
  3. noun United States novelist noted for his stories of American Indians and the frontier life (1789-1851)
    Synonyms: james fenimore cooper
  4. noun A craftsman who makes or repairs wooden barrels or tubs
    Synonyms: barrel-maker

ارجاع به لغت cooper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cooper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cooper

لغات نزدیک cooper

پیشنهاد بهبود معانی