شکل نوشتاری دیگر این لغت: counter-intuitive
برخلاف انتظار، دور از انتظار، برخلاف شم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The study's findings were counterintuitive.
یافتههای این مطالعه برخلاف انتظار بود.
The solution to the problem seemed counter-intuitive at first, but it actually turned out to be quite effective.
راهحل این مشکل در ابتدا دور از انتظار به نظر میرسید اما در واقع کاملاً مؤثر بود.
کلمهی «counterintuitive» در زبان فارسی به «خلاف شهود» یا «ناهمخوان با انتظار منطقی» ترجمه میشود.
واژهی «counterintuitive» یک صفت در زبان انگلیسی است که از ترکیب «counter» به معنای «بر ضد» یا «مخالف» و «intuitive» به معنای «شهودی» یا «بدیهی» ساخته شده است. این اصطلاح برای توصیف ایدهها، نتایج یا پدیدههایی به کار میرود که بر خلاف تصور اولیه، برداشت طبیعی یا حس معمول ما به نظر میرسند. به عبارت دیگر، چیزی «counterintuitive» است وقتی ظاهر آن با آنچه عقل سلیم یا تجربهٔ روزمره به ما میگوید سازگار نباشد، هرچند ممکن است در واقع درست یا علمی باشد.
در علوم مختلف، نمونههای بسیاری از پدیدههای «counterintuitive» وجود دارد. برای مثال، در فیزیک کوانتومی بسیاری از نتایج، مانند پدیدهٔ دوگانگی موج و ذره، کاملاً خلاف شهود انسانی هستند، زیرا با تجربهٔ حسی ما از جهان مادی هماهنگ نیستند. همین ویژگی باعث شده است که برخی نظریههای علمی در ابتدا با مقاومت یا تردید روبهرو شوند، زیرا نتیجهگیریهای آنها با انتظار معمول مغایرت داشته است.
در روانشناسی و علوم رفتاری نیز نمونههایی از نتایج «counterintuitive» دیده میشود. برای مثال، گاهی پژوهشها نشان دادهاند که تلاش بیش از حد برای شاد بودن میتواند نتیجهٔ معکوس داشته باشد و افراد را کمتر خوشحال کند. چنین نتیجهای خلاف تصور عمومی است، زیرا معمولاً گمان میکنیم که هر چه بیشتر در پی شادی باشیم، به آن نزدیکتر میشویم. این دستاوردها نشان میدهند که شهود انسانی همیشه راهنمای دقیقی برای درک واقعیت نیست.
در زندگی روزمره، ما نیز بارها با موقعیتهای «counterintuitive» روبهرو میشویم. برای مثال، این تصور که نوشیدن آب سرد پس از ورزش میتواند به بدن شوک وارد کند و بهتر است از آب ولرم استفاده شود، برای بسیاری افراد خلاف شهود است، زیرا به طور طبیعی انتظار داریم چیزی سرد احساس خنکی و راحتی بیشتری ایجاد کند. یا در مدیریت زمان، این یافته که استراحتهای کوتاه میان کار میتواند بازدهی را افزایش دهد، در نگاه اول غیرمنطقی به نظر میرسد، چون تصور میکنیم بیشتر کار کردن همیشه مساوی با نتیجهٔ بهتر است.
«counterintuitive» بودن یک پدیده به معنای غلط یا غیرمنطقی بودن آن نیست، بلکه نشاندهندهٔ فاصلهای است که میان برداشتهای طبیعی ما و واقعیت عینی وجود دارد. این واژه به ما یادآوری میکند که شهود و عقل سلیم همیشه کافی نیستند و گاهی برای درک حقیقت باید فراتر از تصورات بدیهی خود بیندیشیم. از این منظر، «counterintuitive» نقطهٔ آغاز کنجکاوی و یادگیری عمیقتر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «counterintuitive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/counterintuitive