امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crankcase

ˈkræŋk.keɪs ˈkræŋk.keɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(در موتور) کارتر، کارتل (محفظه‌ی میل‌لنگ)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Oil pooled in the crankcase after the engine failure.
- روغن پس‌از خرابی موتور در کارتر جمع شد.
- The crankcase houses the engine's vital lubricating oil.
- کارتل روغن روان‌کننده‌ی اساسی موتور را در خود جای داده است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت crankcase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crankcase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crankcase

لغات نزدیک crankcase

پیشنهاد بهبود معانی