امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Creaminess

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
چربی، خامه‌داری، حالت سرشیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد creaminess

  1. noun The property of having the thickness of heavy cream
    Synonyms: soupiness

ارجاع به لغت creaminess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creaminess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/creaminess

لغات نزدیک creaminess

پیشنهاد بهبود معانی