آیکن بنر

لیست کامل لغات کتاب‌های English Vocabulary In Use

واژگان کتاب‌های English Vocabulary In Use

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Crispy

ˈkrɪspi ˈkrɪspi

صفت تفضیلی:

crispier

صفت عالی:

crispiest

معنی crispy

adjective

( crisp =) ترد، مجعد، پرچین‌وشکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crispy

  1. adjective tender and brittle
    Synonyms:

سوال‌های رایج crispy

صفت تفضیلی crispy چی میشه؟

صفت تفضیلی crispy در زبان انگلیسی crispier است.

صفت عالی crispy چی میشه؟

صفت عالی crispy در زبان انگلیسی crispiest است.

ارجاع به لغت crispy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crispy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crispy

لغات نزدیک crispy

پیشنهاد بهبود معانی