فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cymbal

ˈsɪmbl ˈsɪmbl

شکل جمع:

cymbals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural countable

موسیقی سِنج (نوعی ساز کوبه‌ای)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He carefully adjusted the height of the cymbal stand.

ارتفاع پایه‌ی سنج را بادقت تنظیم کرد.

The drummer hit the cymbal with great force.

ضربت‌زن با قدرت زیادی به سنج می‌زند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cymbal

  1. adjective
    Synonyms:
    bismarck
  1. noun
    Synonyms:
    fastnacht olykoek

ارجاع به لغت cymbal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cymbal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cymbal

لغات نزدیک cymbal

پیشنهاد بهبود معانی