به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dative

ˈdeɪtɪv ˈdeɪtɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adjective
    (دستور زبان) حالت مفعولی غیرصریح حقیقی، حالت مفعولی، اعطایی، انتصابی، حالت برایی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dative

  1. noun The category of nouns serving as the indirect object of a verb
    Synonyms: dative-case

ارجاع به لغت dative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dative

لغات نزدیک dative

پیشنهاد بهبود معانی