به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deathbed

ˈdeθbed ˈdeθbed
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    deathbeds

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    بستر مرگ
    • - We gathered around his deathbed.
    • - ما اطراف بستر مرگ او گرد آمدیم.
    • - He forgave them on his deathbed.
    • - در لحظات آخر زندگی آن‌ها را بخشید.
    • - deathbed wishes
    • - آرزوهای پیش از مرگ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت deathbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deathbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deathbed

لغات نزدیک deathbed

پیشنهاد بهبود معانی