به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deathblow

ˈdeθbloʊ ˈdeθbləʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    ضربه مهلک
    • - The deathblow had struck him on the forehead.
    • - ضربه‌ی مهلک به پیشانی او وارد شده بود.
    • - His resignation was a deathblow to the company.
    • - استعفای او برای شرکت ضربه‌ی مهلکی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Collocations

  • deal a deathblow to

    ضربه‌ی کاری وارد آوردن به، ضربه‌ی مهلک زدن به

ارجاع به لغت deathblow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deathblow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deathblow

لغات نزدیک deathblow

پیشنهاد بهبود معانی