ضربه مهلک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The deathblow had struck him on the forehead.
ضربهی مهلک به پیشانی او وارد شده بود.
His resignation was a deathblow to the company.
استعفای او برای شرکت ضربهی مهلکی بود.
ضربهی کاری وارد آوردن به، ضربهی مهلک زدن به
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deathblow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deathblow