فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Delta

ˈdeltə ˈdeltə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    deltas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جغرافیا دلتا (زمینی مثلثی‌شکل که از آبرفت رودخانه پدید آمده است)
    • - The Nile River delta is an important agricultural region in Egypt.
    • - دلتای رود نیل منطقه‌ی کشاورزی مهمی در مصر است.
    • - The Ganges River delta is home to millions of people in Bangladesh.
    • - دلتای رود گنگ محل زندگی میلیون‌ها نفر در بنگلادش است.
  • noun countable uncountable
    دلتا (بزرگ Δ و کوچک δ) (چهارمین حرف الفبای یونانی)
    • - The fourth letter of the Greek alphabet is called delta.
    • - چهارمین حرف الفبای یونانی دلتا نام دارد.
    • - The Greek letter delta is often used in scientific equations to represent a change or difference.
    • - از حرف یونانی دلتا اغلب در معادلات علمی برای نشان دادن تغییر یا تفاوت استفاده می‌شود.
  • noun countable
    جسم دلتا شکل (Δ)
    • - a delta-winged aircraft
    • - هواپیمای دارای بال دلتا شکل
  • adjective
    مربوط به دلتا (در میسیسیپی) (با حرف بزرگ)
    • - The Delta region of Mississippi is home to a diverse range of wildlife.
    • - منطقهD دلتای میسیسیپی پی محل زندگی طیف متنوعی از حیات‌وحش است.
    • - The economy of the Delta region of Mississippi relies on agriculture and manufacturing.
    • - اقتصاد منطقه‌ی دلتای میسیسیپی به کشاورزی و تولید وابسته است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت delta

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «delta» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/delta

لغات نزدیک delta

پیشنهاد بهبود معانی