فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Denervation

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

پزشکی دِنِرواسیون، بی‌عصب‌سازی، قطع عصب‌رسانی (فرایند قطع یا غیرفعال کردن عملکرد عصب در ناحیه‌ای خاص از بدن)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

After denervation, the muscle's function is temporarily impaired.

پس از دنرواسیون، عملکرد عضله به‌طور موقت مختل می‌شود.

Denervation of the affected area can help reduce chronic pain.

بی‌عصب‌سازی ناحیه‌ی آسیب‌دیده می‌تواند به کاهش درد مزمن کمک کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت denervation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «denervation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/denervation

لغات نزدیک denervation

پیشنهاد بهبود معانی