Denervation

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پزشکی دِنِرواسیون، بی‌عصب‌سازی، قطع عصب‌رسانی (فرایند قطع یا غیرفعال کردن عملکرد عصب در ناحیه‌ای خاص از بدن) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- After denervation, the muscle's function is temporarily impaired.
- پس از دنرواسیون، عملکرد عضله به‌طور موقت مختل می‌شود.
- Denervation of the affected area can help reduce chronic pain.
- بی‌عصب‌سازی ناحیه‌ی آسیب‌دیده می‌تواند به کاهش درد مزمن کمک کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت denervation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «denervation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/denervation

لغات نزدیک denervation

پیشنهاد بهبود معانی