جامعهشناسی سیاست دیپولاریزاسیون، قطبیتزدایی (کاهش تنش و دشمنی میان گروههای مخالف اجتماعی یا سیاسی و حرکت بهسوی تفاهم و همکاری)
The recent reforms aim to achieve depolarization in the media landscape.
اصلاحات اخیر با هدف قطبیتزدایی در فضای رسانهای انجام شدهاند.
Depolarization of public opinion can reduce conflicts during elections.
قطبیتزدایی افکار عمومی میتواند از شدت درگیریها در زمان انتخابات بکاهد.
زیستشناسی دیپولاریزاسیون، قطبشزدایی، واقطبش، قطبزدایی، قطبیتزدایی (حالتی که در آن تفاوت پتانسیل الکتریکی دو سوی غشای سلول کاهش مییابد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Depolarization of the neuron membrane is the first step in transmitting a nerve impulse.
قطبشزدایی غشای نورون، اولین گام در انتقال پیام عصبی است.
During depolarization, sodium ions rush into the cell, making the inside more positive.
هنگام واقطبش، یونهای سدیم بهسرعت وارد سلول میشوند و محیط داخلی را مثبتتر میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «depolarization» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/depolarization