فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Depolarization

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
جامعه‌شناسی سیاست دیپولاریزاسیون، قطبیت‌زدایی (کاهش تنش و دشمنی میان گروه‌های مخالف اجتماعی یا سیاسی و حرکت به‌سوی تفاهم و همکاری)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The recent reforms aim to achieve depolarization in the media landscape.
- اصلاحات اخیر با هدف قطبیت‌زدایی در فضای رسانه‌ای انجام شده‌اند.
- Depolarization of public opinion can reduce conflicts during elections.
- قطبیت‌زدایی افکار عمومی می‌تواند از شدت درگیری‌ها در زمان انتخابات بکاهد.
noun uncountable
زیست‌شناسی دیپولاریزاسیون، قطبش‌زدایی، واقطبش، قطب‌زدایی، قطبیت‌زدایی (حالتی که در آن تفاوت پتانسیل الکتریکی دو سوی غشای سلول کاهش می‌یابد) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده
- Depolarization of the neuron membrane is the first step in transmitting a nerve impulse.
- قطبش‌زدایی غشای نورون، اولین گام در انتقال پیام عصبی است.
- During depolarization, sodium ions rush into the cell, making the inside more positive.
- هنگام واقطبش، یون‌های سدیم به‌سرعت وارد سلول می‌شوند و محیط داخلی را مثبت‌تر می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت depolarization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depolarization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/depolarization

لغات نزدیک depolarization

پیشنهاد بهبود معانی