به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Desuetude

dɪˈsjuːɪtjuːd dɪˈsjuːɪtjuːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    عدم‌استعمال، ترک، موقوف‌شدگی، متارکه، وقفه
    • - Laws fallen into desuetude.
    • - قوانینی که منسوخ شده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد desuetude

  1. noun The quality or state of being obsolete
    Synonyms: disuse, obsoleteness, obsoletism, inactivity

Idioms

ارجاع به لغت desuetude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «desuetude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/desuetude

لغات نزدیک desuetude

پیشنهاد بهبود معانی