فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Devitrify

diːˈvɪtrəfaɪ diːˈvɪtrɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    از حالت شیشه‌ای در آوردن، حالت بلوری پیدا کردن، واشیشه‌ای کردن، تبدیل کردن بافت شیشه‌ای به بافت بلورین
    • - The heat caused the glass to devitrify.
    • - گرما باعث واشیشه‌ای کردن شیشه شد.
    • - The enamel on the antique jewelry had started to devitrify, causing it to lose its luster.
    • - لعاب روی جواهرات عتیقه شروع به حالت بلوری پیدا کردن کرده بود و باعث از بین رفتن درخشندگی آن شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت devitrify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «devitrify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/devitrify

لغات نزدیک devitrify

پیشنهاد بهبود معانی